محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
احمد رضااحمد رضا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات من

91/5/13 یک ماجرا

سلام دیروز مثل همیشه ساعت 7 بعد از ظهر رفتم تو کوچه که با  بچه ها بازی کنم .مدتی از بازی گذشت و بچه ها تشنه شدن.البته ببخشید که ماه رمضون میخوام از آب خوردن بگم . خیلی خیلی معذرت می خوام . خوب ما که روزه برمون واجب نیست که حتما می بخشید.داشتم می گفتم وسط بازی قرار شد یکی از بچه های محل بره و آب بیاره .همین کارو هم کردش ولی بعد از اونکه آب آورد خودشون خوردن و به من ندادن . وقتی ازشون آب خواستم مانع شدن.منم از بازیشون رفتم بیرون و بهشون گفتم که چطور همیشه من آب میارم بهتون میدم حالا چون من کوچیکترم بهم آب نمیدین؟ کسی اهمیتی نداد میدونین چرا ؟ خوب چون تعدا بچه ها زیاد بود و فعلا به من احتیاجی نداشتند. منم واسشون دارم. همیشه که اینجوری نی...
30 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات من می باشد